به گزارش راهبرد معاصر؛ پس از شکست طرح همه پرسی اقلیم کردستان عراق و آزادسازی شهر
کرکوک، تکیه گاه اصلی اربیل برای جدایی از بغداد، دولت مرکزی عراق، بر خلاف سال
های گذشته که همواره از موضع ضعف سخن می گفت، احساس قدرت می کند و اعتماد به نفس
سیاسی برای مقابله با تمایلات طرفداران بارزانی را دارد. حیدرالعبادی، متعاقب
پیروزی در کرکوک، نه تنها همچون گذشته در صدد تحبیب کردها با امتیازدهی بیشتر بر
نیامده، بلکه با موضعی مقتدرانه، شروطی را برای گشایش روابط با بغداد تعیین کرده
است. مسعود بارزانی، پس از مشاهده این شکست بزرگ، مجبور به کنارگیری شد و مسئولیت
هدایت اقلیم را به برادر زاده اش، نچیروان بارزانی سپرد. نچیروان که به ظاهر یک
بازیگر پراگماتیست سیاسی است، مواضعی به مراتب نرم تر در قبال دولت مرکزی عراق
دارد و بارها خواستار مذاکره مستقیم با العبادی شده است. نچیروان بارزانی حتی
تلویحا شرط اصلی العبادی برای آغاز مذاکرات (اعلام لغو نتیجه همه پرسی) را پذیرفت
ولی العبادی به منظور تثبیت جایگاه دولت مرکزی، تاکید دارد که این شرط باید به
صورت علنی و صریح انجام شود. همچنین نخست وزیر عراق بر سر قضیه نفت کرکوک هم جدی
است و هیچ نشانی از عقب نشینی نشان نمی دهد. العبادی تاکید دارد که اربیل باید
میزان درآمدهای نفتی خود از کرکوک را اعلام کند. در نتیجه عدم اجابت شروط العبادی،
اقلیم از ناحیه دولت مرکزی و تا حدودی ایران و ترکیه محصور شده است. همچنین پروازهای
بین المللی به سلیمانیه و اربیل، لغو شده اندو عملا دولت اقلیم، در یک تنگنای شدید
قرار گرفته است. در نتیجه این فشارها، برخی از مردم ناراضی همصدا با احزاب مخالف
حزب دموکراتیک کردستان (حزب گروان، حزب اتحادیه اسلامی، بخشی از اتحادیه میهنی)،
بپا خاسته اند تا اعتراض خود را به "پافشاری های" حزب دموکراتیک کردستان
اعلام کنند. پا فشاری بر آرمان نا مفهوم و مبهمی که دود آن به چشم شهروندان
کردستان رفته است. به طور کلی، حتی زمانی که امید بود اربیل بتواند از بغداد جدا
شود، امیدی به این نبود که لزوما اوضاع برای مردم کردستان بهتر شود. حالا دامنه
بحران در اربیل بالا گرفته و سرکوب تظاهرات ها، باعث کشته و زخمی شدن تعدادی از
شهروندان کرد شده است.
عوامل رشد اعتراضات به دولت اقلیم
فساد دولت اربیل: دولت حزب دموکراتیک کردستان با آن که حداقل نزدیک به 3 سال، بخش بزرگی از نفت عراق را به صورت غیرقانونی صادر می کرد و پی شاز آن نیز 17% از درآمد دولت مرکزی عراق را می گرفت، هرگز نتوانست، به اندازه ظرفیت های اقتصادی اش پیشرفت داشته باشد. در اقلیم کردستان، فساد اداری و اقتصادی مسئولان آنکارا بسیار افکار عمومی را تحت تاثیر قرار داده است. در دوره ای که اقلیم درگیر رکود اقتصادی شده بود، مسعود بارزانی برای خود کاخی در صلاح الدین بنا کرده بود و توجهی به معیشت مردم کردستان نداشت. فساد دولت اقلیم زمانی برجسته تر شد که العبادی، در سخنرانی تلویزیونی خود گفت:" پول نفت کرکوک را چه کردید؟!". انگشت گذاشتن روی این نقطه ضعف دولت اقلیم باعث شد، بخشی از احزاب سیاسی کردستان در کنار بخشی از توده های این منطقه، علیه حزب دموکراتیک کردستان موضع بگیرد.
قرار گرفتن در تنگنای ژئوپلیتیک: کردستان عراق محصور در خشکی است و با انسجام عراق، ترکیه و ایران و سوریه نمی تواند راهی به بیرون داشته باشد. هر چند در قضیه تحریم کردستان، ترکیه عملا اقدام خاصی نکرد و از فرصت بدست آمده، نهایت بهره را برد و تجارت خود با اربیل را گسترش داد، ولی در هر حال اکنون اقلیم راهی برای برون رفت از تحریم دولت های همسایه ندارد و در اوضاع بغرنجی به سر می برد.
اختلافات سیاسی درونی کردستان: حزب اتحادیه میهنی، اتحادیه اسلامی و گوران، مخالف سیطره حزب دموکراتیک بارزانی هستند و از همین رو شاهد بوده ایم که اعتراضات در پایگاه سنتی حزب اتحادیه میهنی (سلیمانیه) بوقوع پیوسته است.
نقاط اتکای دولت اربیل
امریکا: واشنگتن هرچند در قضیه کرکوک یاری محسوسی به اربیل نرساند، ولی در هر حال راضی نیست که اقلیم به کلی به دامان عراق باز گردد. در بحبوحه برگزاری همه پرسی جدایی هم تیلرسون هرگز مدعی نشد که اربیل باید این همه پرسی را لغو کند بلکه تاکید داشت باید به موقع دیگری موکول شود.
رژیم صهیونیستی: تنها بازیگر شبه دولتی که علنا حمایت تمام عیار از طرح های بارزانی پشتیبانی کرد، تل آویو بود. نتانیاهو منافع بسیاری در باقی ماندن اقلیم کردستان می بیند و در نتیجه تمامی لابی های صهیونیستی را برای حفظ این بازیگر گریز از مرکز فعال می کند.
محور سنی-سکولار و کردی در بغداد: فواد معصوم، رئیس جمهور عراق حامی حذف اقلیم نیست. معصوم به العبادی فشار می آورد تا بدون برآورده شدن مطالباتش، با اربیل وارد مذاکره کند. لازم به ذکر است که دختر فواد معصوم در دوره برگزاری رفراندوم تصریح کرده بود که پدرش قلبا با اربیل است. چنین بازیگرانی در کنار برخی شخصیت های دیگر همچون اید علاوی و اثیل النجیفی، باعث می شوند تا اقلیم فرصت تنفسی در مقابل دولت مرکزی پیدا کند.
سناریوهای پیش رو
از بین رفتن اقلیم کردستان عراق: در این سناریو، با تکیه بر حشدالشعبی و ایران، اربیل را به کلی تحت کنترل خود در می آورد. این سناریو تا حدودی بعید است از این نظر که امریکا قطعا اجازه چنین امری را نخواهد داد و حاضر است برای حفظ اقلیم، وارد یک جنگ با عراق شود. از آن جا که العبادی شخصیتی نه چندان تهاجمی دارد، به نظر نمی رسد که دست به چنین اقدامی بزند. اما آن چه که این سناریو را به کلی از دور خارج نمی کند، اعتراضات مردم است. به عبارت دیگر، احتمال این که اقلیم از درون بپاشد بیشتر است تا این که از ناحیه بغداد و با نیروی نظامی بپاشد.
برجسته شدن دوباره پروژه جدایی: ممکن است گروه های اقلیم که هنوز به اعتراضات نپیوسته اند، در نتیجه فشارهای بیرونی عراق، به جریان گریز از مرکز بپیوندند و با همکاری پیشمرگه طرفدار بارزانی، حرکت های اعتراضی را سرکوب کنند. در نتیجه این سرکوب هم بار دیگر بحث جدایی متاثر از آرمان های بلندپروازانه متورم می شود. با توجه به پشتوانه مردمی گسترده معترضان، بعید به نظر می رسد بتوان آن را به این شکل سرکوب کرد.
باقی ماندن اربیل در مرزهای 2003 و فراموشی پروژه جدایی: در این سناریو، در نهایت، اربیل و بغداد خواه با پذیرفتن یا نپذیرفتن شروط العبادی آغاز خواهد شد و در نتیجه مذاکرات، بغداد نظارت بر مسائل اربیل را گسترش خواهد داد؛ پیشمرگه بیشتر تحت اداره دولت مرکزی قرار می گیرد؛ در آمد نهایتا 17% از بودجه دولت به اربیل ارسال خواهد شد و نقش حزب دموکراتیک به مراتب کمتر خواهد شد. با توجه به قدرت دولت مرکزی با تکیه بر حشدالشعبی، فشار تحریم بر اربیل، فشار گروه های داخلی و خارجی به العبادی برای آغاز مذاکرات، محتمل تر از دو سناریوی پیشین بنظر می رسد.